کد مطلب:129739 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:246

امام سجاد در شام
یزید بن معاویه خطیبش را فراخواند و از او خواست كه منبر رود. خطیب بالا رفت و از امام حسین (ع) بدگویی كرد و هرچه توانست به امیرمؤمنان، علی (ع) بد گفت. امام سجاد (ع)


برخاست و خطاب به او گفت: «وای بر تو ای خطیب تو خشنودی آفریدگان را به قیمت خشم آفریدگار خریدی و همانا جایگاه تو در آتش است.» [1] .

اما در مجلس یزید؛ خوارزمی می گوید: «علی بن الحسین پیش رفت تا در حضور یزید ایستاد و گفت: طمع مدارید كه شما به ما اهانت كنید و ما شما را گرامی بداریم و در حالی كه شما ما را می آزارید دست از آزار شما برداریم، خداوند می داند كه ما شما را دوست نمی داریم و اگر شما هم ما را دوست نداشته باشید سرزنشتان نمی كنیم.

یزید گفت: راست گفتی اما پدر و جدت قصد امارت داشتند. خدا را سپاس كه آن دو را كشت و خونشان را ریخت. آنگاه گفت: ای علی، پدرت با من قطع رحم كرد و حقم را نشناخت و بر سر حكومت با من به منازعه برخاست، پس خداوند با او چنان كرد كه دیدی! [2] .

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده است: امام صادق (ع) فرمود: چون سر حسین بن علی (ع) را نزد یزید ملعون آوردند و علی بن الحسین (ع)، در حالی كه به غل و زنجیر بسته بود به همراه دختران امیرمؤمنان (ع) بر وی وارد شدند، یزید گفت: ای علی بن الحسین، خدای را سپاس كه پدرت را كشت. امام سجاد (ع) فرمود: خداوند قاتلان پدرم را لعنت كند. یزید به خشم آمد و فرمان داد او را گردن بزنند. امام (ع) فرمود: اگر مرا بكشی، آنگاه دختران رسول خدا (ص) را، كه جز من محرمی ندارند، چه كسی باز می گرداند؟ گفت: تو خود آنها را به خانه هاشان باز می گردانی. سپس فرمان داد سوهانی آوردند و غل و زنجیر را از دست و گردن وی باز كرد. سپس خطاب به ایشان گفت: آیا می دانی كه منظورم از این كار چه بود؟ فرمود: آری. می خواهی كه در انجام این كار كسی جز تو بر من منتی نداشته باشد. گفت: به خدا سوگند، قصدم از انجام این كار همین بود؛ و در ادامه گفت: ای علی بن الحسین: «ما اصابكم من مصیبة فیما كسبت ایدیكم». امام (ع) فرمود: نه، هرگز این آیه درباره ی ما نازل نشده است، بلكه درباره ی ما این آیه نازل شده است: «ما اصاب من


مصیبة فی الارض و لا فی انفسكم الا فی كتاب من قبل ان نبرأها، ان ذلك علی الله یسیر. لكیلا تأسوا علی مافاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم»، آری ما كسانی هستیم كه بر آنچه از دست داده ایم تأسف نمی خوریم و به خاطر آنچه به دست آورده ایم شادمانی نمی كنیم. [3] .

خوارزمی می گوید: آنگاه علی بن الحسین (ع) فرمود: ای پسر معاویه و هند و صخر! پیش از آنكه تو به دنیا بیایی نبوت و امارت پیوسته از آن پدران و نیاكان من بود. در جنگهای بدر و احد و احزاب پرچم رسول خدا (ص) در دست جد من علی بن ابی طالب بود، در حالی كه پدر و جد تو پرچمهای كافران را به دست داشتند آن گاه فرمود:

چه پاسخ خواهید داد اگر پیامبر از شما بپرسد:

شما كه آخرین امتها بودید،

پس از من، با خاندان و اهل بیت من چگونه رفتار كردید؟

برخی را به اسارت بردید و برخی دیگر را به خونشان آغشته ساختید.

«آن گاه علی بن الحسین فرمود: وای بر تو ای یزید اگر می دانستی كه چه كرده ای و نسبت به من و اهل بیت من و برادرم و عموهایم چه (جنایتی) را مرتكب شده ای، در آن صورت به كوهها می گریختی و بر خاك می نشستی و فریاد شیون و زاری سر می دادی. آیا سر پدرم حسین (ع)، فرزند علی و فاطمه و امانت رسول خدا در میان خویش را بر دروازه ی شهرتان نصب می كنید؟ ای یزید مژده باد تو را به خواری و پشیمانی، هنگامی كه مردم در روز قیامت گرد آیند». [4] .

این مواضع قهرمانانه توانست در برابر ویرانگریهای بنی امیه كه قصد مسخ اسلام را داشتند ایستادگی كند. آنان تصور می كردند كه با كشتن حسین (ع) به هدفشان رسیده اند، اما موضع گیریهای حضرت زینب، ام كلثوم و فاطمه دختر امام حسین (ع) و در رأس آنان امام سجاد (ع)، دشمن را از رسیدن به هدفهای شیطانی اش باز داشت.

كتاب حاضر وقایع دردناكی را كه پس از شهادت سیدالشهدا تا ورود كاروان حسینی به سرزمین شام اتفاق افتاد در طی فصلهای زیر به بحث گذارده است:


فصل یكم: نشانه های خشم الهی در آسمان و زمین به خاطر كشته شدن سیدالشهدا.

فصل دوم: وقایع پس از قتل آن حضرت.

فصل سوم: وقایع مربوط به حركت كاروان حسینی از كربلا تا كوفه و ماجراهایی كه در خود كوفه برای اهل بیت (ع) روی داد.

فصل چهارم: وقایع حركت كاروان حسینی از كوفه تا شام

از خداوند برای همگان توفیق خدمت به دین حنیف را خواستاریم، انه سمیع الدعاء.

محمد جعفر طبسی



[1] ر. ك. اللهوف، ص 219.

[2] مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 70.

[3] تفسير علي بن ابراهيم قمي، ج 2، ص 352.

[4] مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 70.